اثری دیگر از یک عضو مرکز شماره 3 چالوس

ساخت وبلاگ
 

کاری دیگر از یک عضو مرکز

وخدایی که دراین نزدیکی است...

می رویم...

می رویم ومی رویم ولی درنگ از دنیای اطرافمان.

دنیایی که آن را تبدیل به یک شی مستطیلی وتنهایی و پرسه های شبانه روزی در

مکانی مجهول کردیم.

میرویم وغافل ازاینکه دنیای مان روزی،دنیایی دیگر بود.

روزی سفید وسبز بودو حال تیره تیره و تیره تر است.

همه چی و همه جا تغییر کرده

آن محبت ها وخشم ها

آن دوستی ها ودشمنی ها

شب هایمان پرشده از فکر درد وصبح هایمان سردرد

ذهن های شاید پراما تو خالی،زندگی شاید خوب اما ...

میخواهیم ومیخواهیم ولی فقط میخواهیم

نمی خواهیم بدست بیاوریم،دوست نداریم تلاش کنیم

فقط میخواهیم

میخواهیم هایمان هم توخالی شده اند...

آهنگ زندگی را پیش می بریم و لطمه ای به آن وارد نمیکنیم .

ولی کوه لطمه است...

قانون زندگی مان را در آن دور دست های نزدیک دفن کردیم ولی خسته از عمل به آن.

قانون مجموع شیرینی و تلخی بود و حالا...

حالا خوردن قهوه ی تلخ با همان فکر درد هایمان در کنار ذهن های تو خالی است و بس تمام.

اجتماع مان پر شده از رنگارنگ های تیره.

به راستی به کجا چنین شتابان؟؟؟

اگر من و تو بخواهیم به این الگوریتم ها ادامه بدهیم؛من آن فرسخ هارا میبینم.

میرویم و

لای این شب بوها....

تلخی زندگیتان فدای شیرینی امیدتان

*بیتا توکلی    *شماره عضویت:81        پایان

 

 

مرکزفرهنگی هنری کانو ن پرورش فکری 3چالوس...
ما را در سایت مرکزفرهنگی هنری کانو ن پرورش فکری 3چالوس دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : kanoon3chaloosa بازدید : 38 تاريخ : پنجشنبه 20 آبان 1395 ساعت: 22:06